سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند از دانش سیر نمی شود، تا سرانجام به بهشت درآید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
قرآن ، جاودانه تر از جاودانه
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» دعاى ساحران مؤمن

موسى و هارون به فرمان الهى رهسپار دربار فرعون شدند و به فرمان پروردگار به نرمى با او سخن گفتند. از آزادى بنى اسرائیل، عذاب‏قیامت، خداشناسى، نعمت‏هاى الهى، مرگ، معاد و آیات دیگر الهى برایش گفتند و معجزات الهى را به او نشان دادند.

فرعون، معجزات الهى را سحر موسى دانست و روز عید را براى مبارزه با آن تعیین کرد.

فرعون داناترین ساحران را گردآورد و به آنان دلگرمى و وعده‏داد که اگر موسى را شکست دادند از مقرّبان او خواهند شد.

روز عید فرا رسید. همه در مکان مقرر گرد آمدند تا مبارزه ساحران نامدار را با موسى و هارون ببینند. در آغاز ساحران به سحر پرداختند به‏گونه‏اى که موسى بترسید. ناگهان ندا آمد:

موسى به فرمان خدا دست به کارشد. عصایش را افکند. در دم به اعجاز الهى سحر ساحران را ببلعید و کارى کرد که ساحران فرعون به سجده در افتادند و به حقانیّت خداوند و صدق موسى و هارون و پوچى ادّعاى خدایى فرعون گواهى دادند.

فرعون روبه آنان کرد و گفت: پیش از آن که من به شما اجازه دهم به خدا ایمان آوردید؟ این نقشه را طرح کردید که مردم را پراکنده و از شهر بیرون کنید؛ به زودى خواهید فهمید! دست و پایتان را برعکس یکدیگر مى‏برم و همه شما را به دار مى‏آویزم.

ساحران تازه ایمان آورده گفتند: ما به سوى پروردگارمان برمى‏گردیم و تو که ما را مجازات مى‏کنى براى آن است که ما وقتى معجزه‏الهى را دیدیم ایمان آوردیم. و در این هنگام دست به دعا برداشتند و گفتند:

رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ تَوَفَّنا مُسْلِمینَ؛

بارخدایا، صبر و پایدارى بر ما ببار و مارا مسلمان بمیران



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( جمعه 86/10/28 :: ساعت 11:1 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سالار شهیدان
[عناوین آرشیوشده]