«لقمان پسرش را چنین موعظه کرد:اى پسرم!به خدا شرک نورز که شرکظلمى بزرگ است.»
«اى پسرم!اگر باندازه دانه خردلى در ضخرهاى یا در آسمانه یا در زمین باشى خداوند آن را در قیامت مى آورد که خدا باریکدان و آگاه است.اى پسرم!نماز بخوانو امر به معروف کن و نهى از منکر نما و بر مصیبتها صبر کن که این علامت اراده قوى است.و از روى تکبر صورتت را از مردم بر نگردان و در زمین با تکبر راه نرو کهخداوند هیچ فرد متکبر فخر کننده را دوست ندارد.در راه رفتن میانه رو باش وصدایت را بلند نکن که زشتترین صدا آواز الاغ است.»