سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دشمن ترینِ مردم نزد خدا و دورترینشان درمنزلت نزد او، پیشوای ستمکار است . [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
قرآن ، جاودانه تر از جاودانه
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» حضرت‌ شعیب‌(ع‌)

شعیب‌ از نسل‌ حضرت‌ ابراهیم‌ بوده‌ است‌ که‌ در سرزمین‌ مدیَن‌ که‌ امروزه‌ بنام‌«معان‌» خوانده‌ مى‌ شود وبین‌ اردن‌ وعربستان‌ است‌ زندگى‌ مى‌ کرد.او نخستین‌ کسى‌ بود که‌ براى‌ معاملات‌ ترازو وپیمانه‌ ساخت‌ و مردم‌   در معاملاتشان‌ از آنا استفاده‌مى‌ کردند ولى‌ بعد از مدتى‌ شروع‌ به‌ کم‌ فروشى‌ نمودند و کافر شده‌ وپیامبران‌ الهى‌ را تکذیب‌ مى‌ نمودند.بر اثر کفرشان‌ خداوند بر آنها عذاب‌ خود را که‌ زلزله‌ وگرماى‌ وآتش‌ شدیدى‌ بود فرستاد وآنان‌ را بجز شعیب‌ ویارانش‌،نابود ساخت‌.

شعیب در قرآن

 

به‌ سخنان‌ شعیب‌ وقومش‌ توجه‌ فرمائید:

  شعیب‌ به‌ مردم‌ مى‌ گفت‌:اگر ایمان‌ بیاورید بقیه‌ الله براى‌ شما بهتر است‌ ومن‌نگهبان‌ شما نیستم‌.قومش‌ مى‌ گفتند:آیا نماز تو به‌ ما فرمان‌ مى‌ دهد تا از معبودان‌اجدادمان‌ دست‌ بکشیم‌ یا در اموالمان‌ آنچه‌ را مى‌ خواهیم‌ بکنیم‌ انجام‌ ندهیم‌؟ماتورا بردبار وخردمند مى‌ دانستیم‌!شعیب‌ مى‌ گفت‌:اى‌ قوم‌ من‌!آیا نمى‌ بینید که‌   خدابه‌ من‌ معجزه‌ داده‌ ورزق‌ نیکو عطا کرده‌ است‌؟مخالفت‌ من‌ با شما از سر خیرخواهى‌ است‌ .ومن‌ از خدا در این‌ کار توفیق‌ مى‌ خواهم‌ و بر او توکل‌ نموده‌ وبسوى‌ او انابه‌ودعا مى‌ نمایم‌..اى‌ قوم‌ من‌!نکند با مخالفت‌ با من‌ دچار همان‌ عذابى‌ شوید که‌ بر سرقوم‌ نوح‌ یاهود یا قوم‌ صالح‌ آمد و فاصله‌ چندانى‌ با قوم‌ لوط‌ نداریم‌.باید از خداطلب‌ آمرزش‌ کنید وتوبه‌ نمائید که‌ خدایم‌ مهربان‌ ودوستدار توبه‌ کنندگان‌ است‌.امام‌آنها گفتند:اى‌ شعیب‌ بسیارى‌ از حرفهاى‌ تو را نمى‌ فهمیم‌ وتو در میان‌ ما ناتوان‌هستى‌ و اگر بخاطر خویشانت‌ نبود تو را سنگسار مى‌ کردیم‌!تو در میان‌ ما گرامى‌ نیستى‌ !شعیب‌ گفت‌:آیا خویشان‌ من‌ نزد شما از خدا گرامى‌ ترند؟همانا خداى‌ من‌ به‌اعمال‌ شما عالم‌ است‌.اى‌ قوم‌ من‌!شما کارهاى‌ خود را بکنید من‌ هم‌ کارهاى‌ خود راانجام‌ مى‌ دهم‌ که‌ بزودى‌ خواهید دانست‌ که‌ کیست‌ آنکه‌ عذاب‌ رسوا کننده‌ به‌ اومى‌ رسد ودروغگو کیست‌؟وچشم‌ براه‌ باشید که‌ منهم‌ چشم‌ براه‌ هستم‌.»

   « شعیب‌ به‌ قومش‌ گفت‌:چرا تقوا ندارید؟من‌   براى‌ شما پیامبرى‌ امینم‌.پس‌تواداشته‌ واز من‌ پیروى‌ کنید.من‌ از شما مزد نمى‌ خواهم‌ که‌ مزدم‌ با خداست‌.پیمانه‌را کامل‌ دهید و کم‌ فروشى‌ نکنید!با ترازوى‌ درست‌ معامله‌ کنید و کالاى‌ مردم‌ را کم‌ندهید ودر زمین‌ فساد نکنید و از آن‌ خدایى‌ که‌ شما و مخلوقات‌ پیشین‌ را آفرید پرواکنید. آنها گفتند: تو جادو شده‌اى‌ !تو انسانى‌ مثل‌ ما هستى‌ و ما تو را دروغگومى‌ دانیم‌.اگر راست‌ مى‌ گوئى‌ تکه‌اى‌ از آسمان‌ بر ما فرو افکن‌! شعیب‌ گفت‌: خدایم‌به‌ آنچه‌ مى‌ کنید آگاه‌ است‌.»

   «شعیب‌ به‌ قومش‌ گفت‌:اى‌ قوم‌ من‌!الله را بپرستید که‌ جز او خدایى‌ ندارید.ازطرف‌ خدا براى‌ شما معجزه‌ آورده‌ شده‌ پس‌ پیمانه‌ وترازوها را کامل‌ قرار دهید وکم‌فروشى‌ نکنید و بعد از اینکه‌ زمین‌ به‌ سامان‌ شده‌ آن‌   را فاسد ننمائید.اگر ایمان‌دارید   این‌ براى‌ شما بهتراست‌.

در سر راها نشنید ومردم‌ را نترسانید ومانع‌ مردم‌ از راه‌ الهى‌ با کج‌ نشان‌ دادن‌ آن‌نباشید.یادتان‌ باشد که‌ شما اندک‌ بودید وخدا شما را بسیار کرد وبیاندیشید که‌عاقبت‌ مفسدین‌ چگونه‌ است‌؟واگر عده‌اى‌ از شما به‌ نبوت‌ من‌ ایمان‌ آورده‌وعده‌اى‌ دیگر ایمان‌ نیاورده‌اید پس‌ صب‌ کنید تا خدا بین‌ دوگروه‌ حکم‌ کند که‌ اوبهترین‌ حکم‌ کننده‌ گان‌ است‌.

  عده‌اى‌ از گردنکشان‌ قومش‌ گفتند:اى‌ شعیب‌!یا تو ویاران‌ مؤمنت‌ را ازروستایمان‌ بیرون‌ مى‌ کنیم‌ یا باید به‌ آئین‌ ما برگردید!

  شعیب‌ گفت‌:حتى‌ اگر ما نخواهیم‌؟اگر بعد از اینکه‌ خدا ما را از بت‌ پرستى‌ نجات‌ داد به‌ کیش‌ شما برگردیم‌ ،بى‌ گمان‌ بر خدا دروغ‌ بسته‌ایم‌!ما نمى‌ توانیم‌برگردیم‌ مگر خدا بخواهد که‌ دانش‌ خدا همه‌ چیز را فرا گرفته‌ است‌ وما بر خداتوکل‌داریم‌.خدایا!بین‌ ما واین‌ قوم‌ راه‌ حق‌ را باز کن‌ که‌ تو بهترین‌ راهگشایانى‌ .عده‌اى‌ ازکافران‌ قوم‌ او گفتند:اگر از شعیب‌ پیروى‌ کنید شما زیانکار خواهید بود.

  ناگاه‌ عذاب‌ الهى‌ آنان‌ را فرا گرفت‌ ودر خانه‌ هاى‌ خویش‌ به‌ رو درافتادندومردند.آنانکه‌ شعیب‌ را تکذیب‌ مى‌ کردند گویى‌ هرگز در آنجانبودندو آنان‌ که‌شعیب‌ را تکذیب‌ کردند زیانکار شدند.در این‌ هنگام‌ شعیب‌ به‌آنها(مردگانشان‌)خطاب‌ کرد:اى‌ قوم‌ من‌!من‌ پیام‌ خدا را رساندم‌ وشما را نصیحت‌کردم‌ .پس‌ چگونه‌ بر گروهى‌ کافر(که‌ عذاب‌ شده‌اند)ناراحت‌ باشم‌؟



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( جمعه 86/10/28 :: ساعت 10:1 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سالار شهیدان
[عناوین آرشیوشده]