سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش تازیانه هایی بر سر یارانم بود تا درحلال و حرام تفقّه می کردند . [امام صادق علیه السلام]
قرآن ، جاودانه تر از جاودانه
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» دعاى صاحبان باغ سوخته

در زمان‏هاى دور، در سرزمین یمن مرد با ایمانى زندگى مى‏کرد. او باغ و بستان بزرگ و آبادى داشت و به هنگام برداشت محصول، فقیران و تهى‏دستان به باغ او مى‏آمدند و بهره مى‏بردند. وقتى که پدر از جهان رخت بر بست پسران مالک باغ شدند و تصمیم گرفتند از میوه و ثمره باغ به مستمندان چیزى ندهند. زمان برداشت محصول فرارسید، آنان با خود گفتند:

فردا صبح بى سر و صدا به باغ مى‏رویم و به سرعت محصول را جمع مى‏کنیم و تا تهى دستان از شروع برداشت محصول بى‏خبر هستند ما کار را تمام کرده و آن را به خانه و انبار مى‏آوریم. آنان بدون آن‏که توجه کنند که نعمت‏ها همه از خداست و خداوند در محصول آنان براى فقرا سهمى قرار داده است، با این تصمیم، شب خوابیدند تا پگاه به باغ روند.

همان شب آتش الهى، باغ را سوزاند به گونه‏اى که صبحگاهان وقتى که آنان به باغ رسیدند با خود گفتند: اشتباه آمدیم، این باغ ما نیست. برادر عاقل‏تر گفت: مگر به شما نگفتم تسبیح الهى گویید و به‏یاد خداوند باشید و جانب حق را پاس دارید!

آنان از غفلت به‏در آمدند و هشیار شدند و به اشتباه خود پى بردند وگفتند:

سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالمِین؛

منزّه است پروردگار ما، همانا ما ستمکارانیم.

آنان یکدیگر را ملامت کردند و به گناه خود اقرار و اعتراف کردند و تصمیم گرفتند راه راست و درست، و روش پدر خردمند خود را در پیش گیرند و گفتند:

عَسى‏ رَبُّنا أَنْ یُبْدِلنا خَیْراً منْها إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا راغِبُونَ؛

امیدواریم پروردگار ما بهتر از آن باغ به ما دهد، ما به سوى پروردگار خود رو مى‏کنیم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( جمعه 86/10/28 :: ساعت 10:41 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سالار شهیدان
[عناوین آرشیوشده]