سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای کمیل ! محبوب ترین چیزی که بندگان، پس از اقرار به خدا و اولیایش ، به درگاهش پیش می آورند، خویشتنداری، تحمّل و شکیبایی است . [امام علی علیه السلام ـ به کمیل بن زیاد ـ]
قرآن ، جاودانه تر از جاودانه
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» استدلال‌ عقلى‌ بر توحید خداوند

انبیاء: 22
اگر در آسمان‌ها و زمین‌ خدایان‌ دیگرى‌ غیر از اللّه‌ وجود داشت، بى‌شک‌ هر دو فاسد مى‌شدند. پس‌ منزه‌ است‌ خداوندِ صاحب‌ عرش‌ از آنچه‌ [مشرکان] در وصفش‌ مى‌گویند.
اى‌ برون‌ از سرایِ کون‌ و مکان‌برتر از هر چه‌ مى‌دهند نشان‌ هم‌ زبان‌ از ثناى‌ تو قاصرهم‌ خرد در سپاس‌ تو حیران‌ اى‌ منزه‌ ز شِبه‌ و مثل‌ و نظیروى‌ مقدس‌ ز نَعت‌ و وصف‌ و بیان‌ کوته‌ از دامن‌ تو دستِ قیاس‌قاصر از ساحت‌ تو پاى‌ گمان‌ اى‌ ثبات‌ هر آنچه‌ راست‌ ثبات‌وى‌ حیات‌ هر آنچه‌ دارد جان‌ عاشقان‌ در جمال‌ تو واله‌عارفان‌ در جلال‌ تو حیران‌ هر چه‌ را این‌ و آن‌ توان‌ گفتن‌برترى‌ زان‌ نه‌ اینى‌ و نه‌ آن‌ هم‌ جهان‌ از تو خالى‌ و هم‌ پُراى‌ وراى‌ جهان‌ خدایِ جهان‌ آفرینندهِ‌ سپهر برین‌گسترانندهِ‌ زمین‌ و زمان‌ در دلم‌ آن‌ که‌ با تو پیوندم‌به‌ خدایى‌ که‌ از خودم‌ برهان‌ نور مهر تو هست‌ در دل‌ فیض‌از خودش‌ تا به‌ خویشتن‌ برسان ‌‌فیض‌ کاشانى‌



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( جمعه 86/10/28 :: ساعت 10:8 صبح )

»» خلقت‌ جهان‌ از کجا و چگونه‌ آغاز شد؟

هود: 7
.. و او همان‌ است‌ که‌ آسمان‌ها و زمین‌ را در حالى‌ که تخت‌ [ سلطنت ] او بر آب‌ بود در شش‌ روز بیافرید
عرش‌ به‌ معناى‌ سقف‌ و کنایه‌ از قدرت‌ و سلطنت‌ است؛ و منظور از شش‌ روز شش‌ دوره‌ است‌ که‌ هر دوره‌ ممکن‌ است‌ میلیون‌ها و یا میلیاردها سال‌ باشد؛ و شاید این‌ شیوهِ‌ خلقت علم‌ و حکمت‌ و قدرت‌ و عظمت‌ پروردگار را بهتر بنمایاند. دربارهِ‌ خلقت‌ عالم‌ چند مطلب‌ مهم‌ از قرآن‌ فهمیده‌ مى‌شود
‌‌1) منشاء آفرینش‌ آب‌ بوده‌ است. امام‌ باقر مى‌فرماید: <همه‌ چیز آب‌ بود و عرش‌ خدا بر آب‌ بود.
پس‌ خداوند به‌ آب‌ فرمان‌ داد، آتشى‌ شعله‌ور شد. سپس‌ آتش‌ خاموش‌ شد و از آن‌ دودى‌ برخاست؛ و آسمان‌ها را از آن‌ دود آفرید و زمین‌ را از خاکستر آن‌ آتش‌ خلق‌ کرد ‌‌2) خداوند عالم‌ را به‌ نیکوترین‌ وجه‌ و صورت‌ آفریده‌ است
‌‌3) توحید در خالقیت‌ یعنى‌ این‌ که‌ خداى‌ تعالى‌ به‌ هیچ‌ سبب‌ در آفرینش‌ موجودات‌ نیازمند نبوده‌ است. البته‌ این‌ مطلبى‌ است‌ که‌ حتى‌ مشرکان‌ هم‌ غالباً به‌ آن‌ معترف‌اند؛ چنان‌که‌ قرآن‌ مى‌فرماید: اگر از مشرکان‌ بپرسى‌ چه‌ کسى‌ آسمان‌ها و زمین‌ را آفریده‌ است؟ مى‌گویند: اللّه
‌‌4) خداوند خالق‌ و حافظ‌ همه‌ چیز و ناظر بر همهِ‌ اشیاست: اَللّهُ خالِقُ کُلٍّ شَیءٍ و هُوَ عَلى کُلٍّ شَیءٍ وَکیل
‌‌5) خلقت‌ خداوند دایم‌ و مستمر است؛ و لحظه‌ به‌ لحظه‌ فیض‌ وجود از ناحیهِ‌ خداوند به‌ ممکنات‌ مى‌رسد و اگر یک‌ دم‌ رابطهِ‌ ما با او قطع‌ شود، همه‌ نابود مى‌شویم؛ مانند خورشید که‌ آفتابش‌ دایماً فیض‌بخش‌ است‌ و اگر لحظه‌اى‌ قطع‌ شود، عالم‌ ظلمانى‌ مى‌شود. پس‌ نه‌ تنها در اصل‌ وجود به‌ او محتاجیم، بلکه‌ در بقا نیز متکى‌ به‌ اوییم



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( جمعه 86/10/28 :: ساعت 10:8 صبح )

»» جهان‌ به‌ کجا مى‌رود؟

حدید: 5
ملکیت‌ حقیقى‌ و مالکیت‌ آسمان‌ها و زمین‌ از آنِ اوست؛ و همهِ‌ کارها [ى‌ هستى‌ و سلسلهِ‌ معلولات] به‌ سوى‌ او [، که‌ علّه`‌العلل‌ است،] بازگردانده‌ مى‌شود.
جملهِ‌ <وَ اِلى‌ اللّهِ تُرجَعُ الاُمُورُ> شش‌ بار در قرآن‌ آمده‌ است؛ و معناى‌ آن‌ این‌ است‌ که‌ همهِ‌ موجودات‌ در مسیر تکامل‌اند: ابتدا از نیستى‌ و عدم‌ به‌ هستى‌ آمدند و حال‌ به‌ سوى‌ بى‌نهایت، که‌ ذات‌ پاک‌ ربوبى‌ است، در حرکت‌اند؛ و این‌ سیر تکاملى‌ هرگز متوقف‌ نمى‌شود و با مرگ‌ و ورود به‌ عالم‌ برزخ، ادامه‌ پیدا مى‌کند تا این‌ که‌ در رستاخیز به‌ حیاتى‌ عالى‌ و دایمى‌ برسد.
‌‌استفاده‌ از تعبیر <امور>، که‌ صیغهِ‌ جمع‌ است، بیانگر این‌ است‌ که‌ نه‌ تنها انسان، بلکه‌ سایر موجودات‌ نیز همین‌ حرکت‌ کمالى‌ را بى‌وقفه‌ طى‌ مى‌کنند؛ و حقاً نیز باید چنین‌ باشد؛ زیرا او خود خالق‌ و رازق‌ و مالک‌ و حاکم‌ و مدبر است‌ و در هر حال‌ و هر مکان‌ با ماست‌ و بازگشت‌ همهِ‌ ما و همهِ‌ کارها و همهِ‌ موجودات‌ نیز جز به‌ سوى‌ او نیست.
‌‌این‌ اصل‌ مهمِ حرکت‌ عالم‌ به‌ سوى‌ خداوند در ده‌ها آیهِ‌ قرآن‌ با عبارات‌ <اِن اِلى رَبٍّکَ الرُّجعی> و <اِنّا اِلَیهِ راجِعوُنَ> و <اَن اِلى رَبٍّکَ المُنتَهی> و مانند آن‌ها آمده‌ است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( جمعه 86/10/28 :: ساعت 10:8 صبح )

»» چشم‌هایت‌ را به‌درستى‌ بگشاى‌ تا نام‌ اللّه‌ را بر پیشانى‌ یک‌یک

فصلت: 53
به‌ زودى‌ نشانه‌هاى‌ [توحید و قدرت] خود را به‌ آنان‌ [(مشرکان‌ مکه‌ و همهِ‌ انسان‌هاى‌ تاریخ)] در کرانه‌ها [ى‌ مکه‌ و پهنهِ‌ زمین] و در نفوس‌ خودشان‌ نشان‌ خواهیم‌ داد تا بر آنان‌ روشن‌ گردد که‌ او حق‌ است. آیا [در ظهور حق] همین‌ کافى‌ نیست‌ که‌ پروردگار تو بر همه‌ چیز گواه‌ است‌ [و نزد همهِ‌ موجودات‌ مشهود و آشکار است]؟
در این‌ آیه، خداوند به‌ نشانه‌هاى‌ خود در عالم‌ بزرگ، آیات‌ آفاقی، و در جهان‌ کوچک، آیات‌ اَنفسی، یعنى‌ وجود انسان، اشاره‌ کرده‌ و گفته‌ است‌ براى‌ خداشناسى‌ و رسیدن‌ به‌ مقصد نهایی، یعنى‌ معرفت‌ اللّه، انسان‌ها باید چشم‌هاى‌ خود را بگشایند تا نام‌ اللّه‌ را بر پیشانى‌ یک‌یک‌ موجودات‌ جهان‌ بنگرند، عجایب‌ و شگفتى‌هاى‌ آن‌ها را ببینند، نظامات‌ دقیق‌ حاکم‌ بر آن‌ها را تماشا کنند؛ و نیز خداوند فرموده‌ است‌ که‌ ما این‌ آیات‌ را یکى‌ پس‌ از دیگرى‌ به‌ انسان‌ها نشان‌ مى‌دهیم‌ تا به‌ وجود خدا پى‌ برند و حق‌ بر آن‌ها آشکار شود؛ بلکه، نه‌ تنها ذات‌ خدا، که‌ یگانگى‌ و صفات‌ و تدبیر و قدرت‌ و علم‌ بى‌پایانش‌ را دریابند بدین‌ ترتیب، خداوند مهم‌ترین‌ امر در اسلام‌ را خداشناسى‌ و مهم‌ترین‌ و آسان‌ترین‌ راه‌ آن‌ را مشاهدهِ‌ نظم‌ جهان‌ طبیعت‌ دانسته‌ است؛ و از این‌ جا اهمیت‌ حس‌ و مشاهده‌ و تجربه‌ آشکار مى‌شود



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( جمعه 86/10/28 :: ساعت 10:7 صبح )

»» نظمِ حیرت‌انگیز عالم‌ گواه‌ وجود خداست‌

نمل: 88
و [در آن‌ روز] کوه‌ها را مى‌بینی، پندارى‌ که‌ ساکن‌ و جامدند؛ در حالى‌ که‌ همانند ابر در حرکت‌اند.
[این‌ کار] صنع‌ خداوندى‌ است‌ که‌ هر چیزى‌ را محکم‌ و استوار آفریده‌ است. همانا او به‌ هر آنچه‌ مى‌کنید آگاه‌ است.
نظم‌ و نظام‌ عالم‌ دلالت‌ مى‌کند بر وجود خدا. این‌ موضوع‌ در این‌ آیه‌ با تعبیر اتقان‌ صُنع، یعنى‌ مُتقَن‌ و بى‌خلل‌ و نقص‌ بودنِ مصنوعاتِ عالم، آمده‌ است. در بعضى‌ از آیات، از این‌ حقیقت‌ به‌ تقدیر تعبیر شده‌ است؛ یعنى‌ اندازه‌گیرى‌ و حسابگرى‌ در نظم‌ و ترتیب‌ مخلوقات. معناى‌ نظم‌ در عالم‌ این‌ است‌ که‌ این‌ عالم‌ تصادفاً به‌ وجود نیامده‌ است، یعنى‌ هم‌ علت‌ فاعلى‌ دارد و هم‌ علت‌ غایی؛ در حالى‌ که‌ آنچه‌ تصادفى‌ به‌ وجود مى‌آید نه‌ علت‌ فاعلى‌ دارد و نه‌ علت‌ غایی؛ و هیچ‌ عالِمی، بلکه‌ هیچ‌ عاقلی، در دنیا پیدا نمى‌شود که‌ امور عالم‌ را بر اساس‌ تصادف‌ توجیه‌ کند. آیات‌ متعدد دیگری، همچون‌ آیهِ‌ 190 و 191 سورهِ‌ آل‌ عمران، نیز بر نظم‌ عالم‌ تصریح‌ دارند.
جزءها را روى‌ها سوى‌ کل‌ است‌بلبلان‌ را عشق‌بازى‌ با گل‌ است‌
آنچه‌ از دریا به‌ دریا مى‌روداز همان‌ جا کآمد آن‌ جا مى‌رود
از سرِ کُه‌ سیل‌هاى‌ تیزرووز تن‌ ما جانِ عشق‌آمیز رو
‌‌مولوى‌



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( جمعه 86/10/28 :: ساعت 10:7 صبح )

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سالار شهیدان
[عناوین آرشیوشده]