سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که سپاس نیکى تو را نگزارد ، مبادا به نیکویى کردنت بى‏رغبت گرداند ، چه بود که کسى تو را بدان نیکى سپاس دارد که سودى از آن برندارد ، و بود که از سپاس سپاسگزار بیابى بیش از تباه کرده کافر نعمت غدار ، « و خدا نیکوکاران را دوست مى‏دارد . » [نهج البلاغه]
قرآن ، جاودانه تر از جاودانه
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» نظمِ حیرت‌انگیز عالم‌ گواه‌ وجود خداست‌

نمل: 88
و [در آن‌ روز] کوه‌ها را مى‌بینی، پندارى‌ که‌ ساکن‌ و جامدند؛ در حالى‌ که‌ همانند ابر در حرکت‌اند.
[این‌ کار] صنع‌ خداوندى‌ است‌ که‌ هر چیزى‌ را محکم‌ و استوار آفریده‌ است. همانا او به‌ هر آنچه‌ مى‌کنید آگاه‌ است.
نظم‌ و نظام‌ عالم‌ دلالت‌ مى‌کند بر وجود خدا. این‌ موضوع‌ در این‌ آیه‌ با تعبیر اتقان‌ صُنع، یعنى‌ مُتقَن‌ و بى‌خلل‌ و نقص‌ بودنِ مصنوعاتِ عالم، آمده‌ است. در بعضى‌ از آیات، از این‌ حقیقت‌ به‌ تقدیر تعبیر شده‌ است؛ یعنى‌ اندازه‌گیرى‌ و حسابگرى‌ در نظم‌ و ترتیب‌ مخلوقات. معناى‌ نظم‌ در عالم‌ این‌ است‌ که‌ این‌ عالم‌ تصادفاً به‌ وجود نیامده‌ است، یعنى‌ هم‌ علت‌ فاعلى‌ دارد و هم‌ علت‌ غایی؛ در حالى‌ که‌ آنچه‌ تصادفى‌ به‌ وجود مى‌آید نه‌ علت‌ فاعلى‌ دارد و نه‌ علت‌ غایی؛ و هیچ‌ عالِمی، بلکه‌ هیچ‌ عاقلی، در دنیا پیدا نمى‌شود که‌ امور عالم‌ را بر اساس‌ تصادف‌ توجیه‌ کند. آیات‌ متعدد دیگری، همچون‌ آیهِ‌ 190 و 191 سورهِ‌ آل‌ عمران، نیز بر نظم‌ عالم‌ تصریح‌ دارند.
جزءها را روى‌ها سوى‌ کل‌ است‌بلبلان‌ را عشق‌بازى‌ با گل‌ است‌
آنچه‌ از دریا به‌ دریا مى‌روداز همان‌ جا کآمد آن‌ جا مى‌رود
از سرِ کُه‌ سیل‌هاى‌ تیزرووز تن‌ ما جانِ عشق‌آمیز رو
‌‌مولوى‌



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( جمعه 86/10/28 :: ساعت 10:7 صبح )

»» قل‌ مى‌گوید عالَم‌ باید خدایى‌ داشته‌ باشد

طور: 35
آیا آنان‌ از غیر چیزى‌ [که‌ دیگران‌ از آن‌ خلق‌ شده‌اند] آفریده‌ شده‌اند؟ یا آنان‌ خود آفرینندهِ‌ خویش‌اند؟
انسان‌ یا بدون‌ آفریننده‌ و خودبه‌خود به‌ وجود آمده‌ و یا خود آفرینندهِ‌ خویش‌ بوده‌ و یا آفرینندهِ‌ دیگرى‌ داشته‌ است. این‌ که‌ انسان‌ خود آفرینندهِ‌ خود باشد قطعاً و مسلماً به‌ حکم‌ عقل‌ باطل‌ است، زیرا هیچ‌ پدیدهِ‌ ممکنى‌ خودبه‌خود به‌ وجود نمى‌آید؛ و این‌ نیز که‌ خود خالق‌ خویش‌ باشد و یا موجوداتى‌ مثلِ او خالقش‌ باشند به‌ حکم‌ عقل‌ باطل‌ است؛ زیرا اولاً، اگر چنین‌ بود، لازم‌ مى‌آمد که‌ انسان‌ از ازل‌ وجود داشته‌ باشد و ثانیاً، اگر خود خالق‌ خویش‌ بود، همهِ‌ کمالات‌ و زیبایى‌ها را در خود قرار مى‌داد و نقایص‌ و مرض‌ها و مرگ‌ را از خود دور مى‌کرد، حال‌ آن‌ که‌ چنین‌ نیست. پس‌ باید پذیرفت‌ که‌ آفرینندهِ‌ انسان‌ از جنسِ او یا موجودى‌ شبیه‌ او نیست
ذات‌ نایافته‌ از هستى‌بخش‌کى‌ تواند که‌ شود هستى‌بخش‌



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( جمعه 86/10/28 :: ساعت 10:6 صبح )

»» پس‌ انسان‌ ذاتاً و فطرتاً خداجو و خداخواه‌ است؛ و خداپرستى‌ او پ

روم: 30
پس‌ حق‌گرایانه‌ به‌ این‌ دین‌ [(دین‌ اسلام)] روى‌ آور؛ [و] هرگز تبدیلى‌ در آفرینش‌ [تکوینی] خدا نباشد. این‌ است‌ دین‌ ثابت‌ و استوار؛ اما بیش‌تر مردم‌ نمى‌دانند خدا در این‌ آیه‌ خطاب‌ به‌ پیامبر9 مى‌فرماید: دین‌ را وجههِ‌ نظر خود قرار بده؛ یعنى‌ توجهت‌ کاملاً به‌ سوى‌ دین‌ باشد؛ خود را درست‌ مواجه‌ با دین‌ قرار بده؛ نکند بخشى‌ از وجودت‌ به‌ دین‌ پشت‌ کرده‌ باشد؛ سرشت‌ خدایی، که‌ خدا همهِ‌ انسان‌ها را بر آن‌ سرشته، این‌ است؛ یعنى‌ خداخواهى‌ و رو به‌ سوى‌ او کردن. خداوند مى‌خواهد بفرماید که‌ اى‌ پیامبر، چیزى‌ برخلاف‌ فطرت‌ و خواست‌ فطرى‌ به‌ تو نگفتم.
تمام‌ توجهت‌ به‌ دین‌ باشد. البته‌ باید به‌ این‌ نکته‌ دقت‌ کرد که‌ احکام‌ دین‌ و قواعد اصولى‌ دین‌ موافق‌ با نوع‌ آفرینش‌ انسان‌ است: اگر در دین‌ دستور داده‌ شده‌ که‌ خدا را پرستش‌ کنید، پرستش‌ خدا موافق‌ فطرت‌ و خلقت‌ آدمى‌ است؛ اگر گفته‌ شده‌ است‌ دیگران‌ را یارى‌ و عدالت‌ را مراعات‌ کنید و ستم‌ نکنید، انسان‌ باطناً این‌ها را مى‌طلبد؛ و این‌ است‌ راز پیروزى‌ دین‌ خدا، اسلام
در اندرون‌ من‌ خسته‌دل‌ ندانم‌ کیست‌که‌ من‌ خموشم‌ و او در فغان‌ و در غوغاست



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( جمعه 86/10/28 :: ساعت 10:6 صبح )

»» اگر انسان‌ قلب‌ خود را از آلودگى‌ها پاک‌ کند، نور توحید را در خو

اعراف: 172
و آن‌ گاه‌ که‌ پروردگار تو از صلب‌ بنى‌آدم‌ اولادشان‌ را برگرفت‌ و آنان‌ را [به‌ وسیلهِ‌ درک‌ عقولشان‌ و ابلاغ‌ پیامبران] بر خودشان‌ گواه‌ گرفت‌ که‌ آیا من‌ پروردگار شما نیستم؟ همهِ‌ آنان‌ گفتند: چرا، گواهى‌ دادیم. [خدا چنین‌ کرد] تا مبادا در روز قیامت‌ بگویید ما از آن‌ [(یعنى‌ توحید و ربوبیت)] غافل‌ بودیم
این‌ آیه، که‌ به‌ آیهِ‌ میثاق‌ و آیهِ‌ اَلَست‌ معروف‌ است، اشاره‌ دارد به‌ عالم‌ ذر. آنچه‌ در این‌ آیهِ‌ شریفه‌ به‌ روشنى‌ آمده‌ این‌ است‌ که‌ انسان‌ها نوعى‌ معرفت‌ و آگاهى‌ فطرى‌ به‌ خداى‌ یگانه‌ دارند، به‌ گونه‌اى‌ که‌ جاى‌ هیچ‌ گونه‌ عذر و ادّعاى‌ خطایى‌ براى‌ آنان‌ نمى‌ماند؛ زیرا خداوند به‌ آنان‌ فرمود: اَلَستُ بِرَبٍّکُم؛ و آنان‌ پاسخ‌ دادند: بَلى شَهِدنا. از این‌ رو انسان‌ در روز قیامت‌ نمى‌تواند بگوید که‌ با ربوبیت‌ الهى‌ آشنا نبوده‌ است؛ و هم‌چنین‌ نمى‌تواند پیروى‌ از پدران‌ و پیشینیانش‌ را بهانهِ‌ شرک‌ و گم‌راهى‌ خود قرار دهد. پس‌ این‌ آیه‌ نشانهِ‌ شعور باطنى‌ انسان‌ به‌ خداى‌ خویش‌ و درک‌ عمیق‌ قلبى‌ از اوست



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( جمعه 86/10/28 :: ساعت 10:6 صبح )

»» اولین‌ و بدیهى‌ترین‌ شناخت‌ها خداشناسى‌ است‌

ابراهیم: 10
آیا در خدایى‌ که‌ آفرینندهِ‌ آسمان‌ها و زمین‌ است‌ شکى‌ هست؟
فاطر در لغت‌ به‌ معناى‌ خالقى‌ است‌ که‌ بدون‌ نمونه‌ مى‌آفریند و نیز به‌ معناى‌ شکافنده‌ است؛ و چون‌ به‌ هنگام‌ خلقت‌ آسمان‌ها و زمین، اولاً، آفرینش‌ بدون‌ نمونهِ‌ قبلى‌ بود و ثانیاً، گویى‌ پردهِ‌ تاریکِ نیستى‌ شکافته‌ شد و نور هستى‌ در آسمان‌ها و زمین‌ آشکار گشت؛ این‌ واژه‌ دربارهِ‌ خلقت‌ آن‌ها به‌ کار رفته‌ است؛ یا این‌ که‌ اشاره‌اى‌ است‌ به‌ این‌ یافتهِ‌ جدید ستاره‌شناسان‌ که‌ همهِ‌ کرات‌ و منظومه‌ها در روز اول‌ به‌ صورت‌ توده‌اى‌ بزرگ‌ و به‌ هم‌ پیوسته‌ بود که‌ بر اثر حرکت‌ به‌ دور خود و نیروى‌ گریز از مرکز، شکافته‌ شد و قطعاتى‌ از آن‌ به‌ خارج‌ پرتاب‌ شد و منظومه‌ها و کهکشان‌ها و ثوابت‌ و سیارات‌ به‌ وجود آمد.
قرآن‌ فرموده‌ است‌ که‌ نگاه‌ به‌ آسمان‌ و زمین‌ و تفکر در آفرینش‌ آن‌ها هر گونه‌ شک‌ و تردید را دربارهِ‌ وجود خداوند از دل‌ مى‌زداید
‌‌امام‌ حسین دربارهِ‌ بدیهى‌ بودن‌ شناخت‌ خدا در دعاى‌ عرفه چنین‌ عرضه‌ داشته‌اند: چگونه‌ چیزى‌ که‌ خود در هستى‌اش‌ محتاج‌ توست‌ مى‌تواند دلیل‌ وجود تو باشد؟ آیا پدیدارتر و آشکارتر از تو چیزى‌ هست‌ که‌ آن‌ روشن‌کنندهِ‌ هستى‌ تو باشد؟ اى‌ خدا، تو کى‌ نبودى‌ تا به‌ دلیلى‌ بر بودنت‌ محتاج‌ باشی؟ کى‌ دور بوده‌اى‌ تا آثار و آفرینشت‌ تو را به‌ ما نزدیک‌ و آشنا کند؟ کور باد آن‌ چشمى‌ که‌ تو را مراقب‌ خود نبیند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » امیر نورمحمدزاده و غفور امیری ( جمعه 86/10/28 :: ساعت 10:5 صبح )

<      1   2   3   4   5      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

سالار شهیدان
[عناوین آرشیوشده]